به نام خدا
میخواهم بارها بنویسم و بنویسم از عشق و فقط از عشق!
و گر روزی روزگاری پرسیدن نوشته هایت از کیست؟
جوابش را دهم نوشته هایم از آن کسی است که دوستش دارم، فقط دست خط این نوشته ها از آن من است ، و قدرت دوس داشتنش در روحم به بیان گفته هایم، بوی عشق را نمیایان میکند، و برایش مینویسم، گر دوست داشتن نبود حرفدلی نبود و گر حرفدلی نبود نویسنده ی با این همه دلنوشته نبود، آری قدرت نوشتن هر کسی به زیبای بیان خود شخص نیست به قدرت معشوق است که عاشق را به نوشتنی زیبا میکشاند و مانند روح خدا در جسم انسان، روح عشقم را در جسم قلم میدمم که تو بتونی با نوشتهایم قدرت دوست داشتنم را به او حس کنی، من برایش مینویسم نه اینکه بر او منت نهادم بلکه همه بدانند این اوست بر من منت عشق لطیفی هدیه کرده است ، میخواهم روح عشقم را با همین قلم و دست خط خودم برای او که سردار همه احساس است ابراز کنم میخواهم بابت قشنگی وجودش در قلب عاشقم و تا همه ی عمرم به او و به همه کسانی که میشناسنش اما خوب نمیشناسن قدر دانی کنم و به همه کسانی که حتی اسمی ازش نشندین جار بزنم و با صدای که از بمب هسته ای، ادمکشان بزرگتر است به گوش زمینیا برسونم که ای اقای من،، دوستت دارم، اقایم را به تو معرفی کنم، اقایم مولایم همه کسم خداست و میخواهم بگم خدایا قدر دوست داشتنت را میدانم گر چه برایت جز نوشتن هیچ در توانم نیست، میخواهم عشق به تو و اهل بیت گر چه در هیئت ها جز بغض و محبت به خاندان پیغمبر کاری ندادم گریه ابراز کنم تا اینکه کمی آرام شوم ، و ای مهدی برای تو چگونه ننویسم وقتی به احساس و گریه هایمان بها میدهی وقتی خدایم یک قطره محبت به تو را به تمام طلاهای دنیا نمیفروشد ای سرچشمه از احساس و مردانگی، مرام تو در عشق حرف اول میزند من به چه کسی بنگرم وقتی تو هستی و میمانی و می آیی؟ وقتی میدانم عشقم به وصال میرسد، یا مهدی وقتی عاشق تو و همه کسانت شدم گوی ندای تبریک از فرشتگان خدا می اومد به دنیای دیوانگان خوشامدی و عده ی میگفتن به دنیای سر مستان خوشامدی حس میکنم همه فرشتگان به داشتن عشقی همچو عباس در قلبم غبطه میخورن و میگویند به دنیای عاشقان خوشامدی و به دنیای عشق به علی و فاطمه و حسن و حسین حسین حسین خوشامدی، خدایا باتو به عشقی رسیدم که احساسش از عالم هر عاشقی نیست.